خان عمو به مناسبت پیروزی اخیر انتخاباتی دم حجرهشان، سر بازار جز ابراز علنی شادی که قر در کمر باشد هر کاری بود انجام دادند سپس یک سخنرانی تحلیلی فرمودند و از ازدحام حوزهها که لگدی بر پوزه دشمن بود شادیها کردند و گفتنیها را گفتند!
زباندراززاده در عین خنگی پدرانه گفت: پدر کجا حوزهها شلوغ بوده مگر ما که خانه خانمجون میرفتیم همهجا خلوت نبود؟ گفتم: پدر حوزه دم حجره خانعمو را فرمودند ببین مثل حرفهای مدیران ماست که در آن چند تا ایران داریم یکی ایران خاص خالصان که (خالصتان) نامیده میشود شامل خودشان و نزدیکان اهل قدرت و ثروت که گویا در مناطق کوهستانی ساکن و قلهنشین هستند که احساس اوج موفقیت و جهانگیری داشته با قطار پیشرفت به قله میروند در رادیو و تلویزیون و رسانههای دولتیشان ارزانی کالا، رونق بازار، آزادی بیان وجود دارد ارز و تورم کنترل شده حوزههای رایگیریشان مملو از آدم و درصد مشارکت و حضور خودجوششان بالاست اما بچههاشان به ماندن و تحصیل در خارج از کشور بیشتر از داخل کشور علاقه دارند.
اما یک ایران دیگر داریم بهنام (ناخالصتان) که شامل مناطق پست و کم ارتفاع بوده و دور از دید بزرگان قوم و صدا و سیماست به همین خاطر گرانی؛ رکود اقتصادی؛ قلدرمآبی وجود دارد، ارز و تورم افسار پاره کرده به ریال و شان و معاش مردم لگد میزند چون مردمش گرفتار تامین خورد و خوراک بوده نظرشان اهمیتی ندارد حوزههای رایگیری و تجمعاتشان خلوت است!
بین این دو منطقه؛ خالصتان و ناخالصتان؛ یک منطقه کویری مخصوص خاکسترنشینان بهنام (بیخودستان یا به عبارتی فراموششدگان) واقع شده است که مردمش به همه چیز زود عادت کرده به حرفها زود باور میکنند در عین درد فکر میکنند دردی ندارند هاج و واج، بلعیدن سفرهخواران را میبینند ولی هوس نمیکنند عضلات وجدان و عقلشان از بس کار نکرده فلج شده صبح تا شب میدوند تا لقمهای درآورده در نهایت شب میخوابند تا بتوانند صبح دوباره بدوند.
به یک کشمش اهدایی از سطل آجیل خودشان که دست خالصتانیها افتاده راضی و دعاگو هستند…
در این حال زباندراززاده یک نگاه به خانعمو در حال شادی و یک نگاه به من غمزده کرد و گفت: بیچاره من که حرف و حال هیچکدامتان را نمیفهم ولی مجبور به تحملتان هستم!!
زباندراز
- نویسنده : زبان دراز
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
یکشنبه 16,ژوئن,2024